دانلود رمان پناه pdf مریم بوذری

دانلود رمان پناه pdf مریم بوذری

ژانر : -

پناه دختر یکى از ثروتمـندترین مردان شهر بخاطر ورشـکستگى پدرش مجبور به ازدواج با شـریک پدرش مى شه. پناه ناراضـى و آقاى خودشیـفته چطور مى تونن از پس هم بر بیان‌. عاشقانه اى گیرا و بکر که در هیچ جا پیدا نمـى کنید.

  • کیفیت PDF
  • مدت زمان 3225

دانلود رمان پناه pdf مریم بوذری بدون سانسور

ژانر : ,

گوشه ای از رمان پناه مریم بوذری

به طرف آشپزخونه حرکت کردم خاله در حالی که یک سینی چایی می ریخت گفت: خاله جون یه زحمـتی برات دارم شمسی خانم حالش خوب نبود رفت خونه دختراهم رفتند نماز بخونن لطف کن این سینی چایی رو برام ببر. البته گویان به سینی چایی نزدیک شدم که عاطـفه وارد آشپزخونه شد خاله با دیدنش گفت: اومدی مادر… ببر این سینی چایی رو تعارف بزن عاطفه سینی چایی رو بیرون برد و خاله روبه من گفت: شرمنده خاله جون شـما برو بشین.

اگه کاری دارین بهم بگین، بیرون حوصلم سر رفته… خاله چشماش برق زد و گفت: خوب اگه دوسـت داری زحمت سالاد شام رو شما بکش.بلند شدم و کنار سینک ظرفشویی ایستادم خاله کاهو و بقیه لوازم سالاد رو از یخچال بیرون کشید و تو سینک گذاشت منم مشغول شـستن شدم ساعت نزدیک بود که با ورود زن عمو و کیانا دست از کار کشیدم زنعمو با دیدنم پوزخندی زد و گفت: کدبانویی شدی. کیانا با اون چشم های براقش با نگاهـی از بالا پوزخندی زد و در ادمه حرف مادرش گفت: اره دیگه باید اسمشو عوض کنه بزاره شمسی خانم. با همون سبک خودش گرمتر لبخند زدم و گفتم: بهش فکر مـی کنم.

نگاهم به کیف و شال و پالتو تو دستشون ثابت مونده بود که خاله با تعجب پرسید: واسه شـام نمی مونید؟ زنعمو عذر خواه گونه گفت:امشب تولد شهرام پسر خواهرمه خونه خواهرم دعوتیم خاله افسوس وار گفت: دوست داشتم شماهم باشید. زنعمو تشکر کرد و با خـداحافظی ازمون جدا شدند. ساعت از نه گذشته بود که آقایون هم بهمون اضافه شدند اول دایی و کاوه و آقای سعیدی (شوهر خاله شیما) والبته دامادهای خاله بعداز چند دقیـقه هم سرو کله پدرم و حامد (برادرم) پیدا شد. از محمد خبری نبود. اس ام اس بهش دادم: _کجایی؟ خیلی سریع جواب داد: یه جایی. تو دلم مسخره ای گفتم و براش نوشـتم: زودتر بیا خاله میخواد سفره شام رو بندازه. _حالا شام چی هست؟ یه سالاد خوشمزه که من درست کردم اگه نیای از دستت رفته…

دانلود رمان پناه مریم بوذری

  • باکس دانلود
  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0

افزودن دیدگاه

هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(